خداوندا قسم بر اخترانت
به حق حرمت پیغمبرانت
به راز غنچه نشکفته در باغ،
به درد لاله ی بنشسته با داغ
به پاکی زلال چشمه ساران
به عمر کوته یک قطره باران
خداوندا قسم بر پاک بازان، بلند آوازگان و سر فرازان
مرا زین خودپرستیها رها کن،
چنان اندیشه ای بر من عطا کن
که تقدیری که از آن ناگزیرم
توانم جبر و قهرش را پذیرم
ویا عزمی چنان پیگیر بخشم
که نا تقدیر را تغییر بخشم
توانایی ده ای بانی تقدیر
که بشناسم به هم تقدیر و تدبیر.
الهی،
نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز
شناخت تو ما را امان، لطف تو مارا عیان
الهی
ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی